رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

هیچ


همچون نسیمِ صبح
لرزان و بی قرار وزیدم به سوی تو
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم
در سینه هیچ نیست

بجز آرزوی تو...

 

"فروغ فرخزاد"

بی ماه ومهر

بعد از تو

تا همیشه

شب ها و روزها

بی ماه و مهر می گذرند از کنار ما

اما ...

پشت دریچه ها

در عمق سینه ها

خورشید ِ قصه های تو 

همواره روشن است ...


"فریدون مشیری"

حال و روزم دیدنی ست


گر تو باشی ماه من، تاریکی شب دیدنی است

 چشم تو در خواب باشد، نازنین بوسیدنی است  


خالق هستی چو نقاشی، کشیده روی تو

 مثل گیلاس است لبهایت، نگارم چیدنی است


 دست و پا گم میکنم، تا بوی عطرت میرسد  

ضرب قلبم چند برابر، حال و روزم دیدنی است


 میشود شاعر به شوقت، هم قلم هم دفترم  

شعردر وصف تو باشد، نازنینم خواندنی است  


گاه گاهی سر بزن، بر عاشق دل خسته ات

 رد پایت تا ابد، بر خاطراتم ماندنی است  


خنده کن بشکن سکوتی که به شبها آمده

 با صدای خنده ات، غصه ز دنیا راندنی است  


عشق این سنگ صبور، با تو شود معنا عزیز

 عشق از چشمان خسته، نازنینم خواندنی است