رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

باد ِ بی سامان

تمام شب آنجا 

 ز شاخه های سیاه 

 غمی فرو میر یخت

    کسی ز خود می ماند 

 کسی ترا می خواند

    هوا چو آواری

    به روی او می ریخت

         درخت کوچک من

 به باد عاشق بود

    به باد ِ بی سامان

    کجاست خانه ی باد؟

    کجاست خانه ی باد؟


         "فروغ فرخزاد"

با گُلِ روی تو از باغ دلم رفت بهار

دست در گردن یاد تو چنانم که مپرس

آنچنان یاد تو افتاده به جانم که مپرس

 

با گُلِ روی تو از باغ دلم رفت بهار

بی‌تو ای یار! چنان رو به خزانم که مپرس.

 

"علیرضا شجاع‌پور"

دل در بر من زنده برای غم توست

دل در بر من زنده برای غم توست

  بیگانهٔ خلق و آشنای غم توست 


 لطفی ست که می‌کند غمت با دل من

  ورنه دل تنگ من چه جای غم توست.


 "مولانا"

آرزوی محال

تــآ هَـــــیآهــوےِ رِیــــل مـی آمـد

مــیدَویـــدَم تُـــــو رآ نِگَــــــهـ دآرَم

حـــــآل و روزَم مَگَــــــر چِقَـــدر اَبـــــری اَسـت

کِـهـ پَــس اَز هَـر قَـطــآر مــی بــآرَم

دَرتَـمــــآم قَطــــآرهــآ مُــــردَم

زِنــــدِگــــی دَر خیـــآل یَعــنی ایــن

آخَـــریــــن کــوپِهـ هَـــم تُـــو رآ کَــم دآشــت

آرِزویِ مَحــــآل یَعـــنی ایــــن!!!!

                                               #عَلـــیرضــآ_آذَر

کاش می دیدم چیست

کاش می دیدم چیست 

آنچه از عمق تو تا عمق وجودم جاریست

 آه وقتی که تو لبخند نگاهت را می تابانی 

 بال مژگان بلندت را

  می خوابانی 

 آه وقتی که تو چشمانت

  آن جام لبالب از جان دارو را  

سوی این تشنه ی جان سوخته می گردانی

  موج موسیقی عشق 

 از دلم می گذرد 

 روح گلرنگ شراب در تنم می گردد 

 دست ویران گر شوق

  پر پرم میکند ای غنچه رنگین پر پر....

 من، در آن لحظه که چشم تو به من می نگرد  

برگ خشکیده ایمان را

  در پنجه باد،

  رقص شیطانی خواهش را، 

در آتش سبز! 

 نور پنهانی بخشش را،

 در چشمه مهر!

 اهتزاز ابدیت را می بینم!!  

بیش از این، سوی نگاهت،

 نتوانم نگریست! 

 اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست!  

کاش می گفتی چیست 

آ نچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست؟! 


 فریدون مشیری

اتاق

دانلود دکلمه ی زیبای علیرضا آذر 

به نام اتاق 

برای دانلود  اینجا کلیک کنید


دل به دریای هر چه بادا باد ... قایقم را به بادها دادم
ناگزیر از گریز از ماندن ... توی شیبِ مسیر افتادم
بادبادن پاره،عرشه بی‌سکان ... قایقم رفت و قبلِ ساحل مُرد
پیکرش داشت وقتِ جان کندن ... روی گِل‌ها تلو تلو می‌خورد

دستم از هر چه هست کوتاه است ... از جهان قایقی به گِل دارم
بشنو اِی شاهِ گوش ماهی‌ها ... دل اگر نیست،درد و دل دارم
چشم وا کردم از تو بنویسم ... لای در باز و باد می‌آمد
از مسیری که رفته بودی داشت ... موجی از انجماد می‌آمد

با زبان،با نگاه،با رفتن ... زخم جز زخم‌های کاری نیست
پای اگر بود پای رفتن بود ... دست اگر هست دستِ یاری نیست
از کمرگاهِ چله‌ها رفتند ... از پیِ تیرها نباید گشت
چشم بردار علیرضا بس کن ... از کمان رفته برنخواهد گشت