رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

گاهی...

گاهی آنقدر واقعیت داری

که پیشانی ام به یک تکه ابر سجده می برد

به یک درخت خیره می شوم

از سنگ ها توقع دارم مهربانی را

باران بر کتفم می بارد

دستهایم هوا را در آغوش می گیرد

شادی پایین تر از این مرتبه است

که بگویم چقدر

گاهی آن قدر واقعیت داری

که من صدای فروریختن

شانه های سنگی شیطان را می شنوم

و تعجب نمی کنم

اگر ببینم ماه

با بچه های کوهستان

گل گاو زبان می چیند؟

 


از: زنده یاد سلمان هراتی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد