رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

زن


هر بار که ترانه ای برایت سرودم

قومم بر من تاختند

که چرا برای میهن شعر نمی سرایی؟

و آیا زن

چیزی به جز وطن است؟


نزار قبانی

از کوزه گری کوزه خریدم باری

از کوزه گری کوزه خریدم باری

آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری


شاهی بودم که جام زرینم بود

اکنون شده ام کوزۀ هر خمّاری


خیام

به راهی که از آن رفته ای.


گاهی ستاره ای

خودش را به زمین می اندازد

نهنگی به ساحل

پلنگی به دره

و من...

به راهی که از آن رفته ای.


وحید عمرانی

ای همسفران! باری اگر هست ببندید

آسوده دلان را غم شوریده سران نیست

این طایفه را غصه ی رنج دگران نیست

 

راز دل ما پیش کسی باز مگویید

هر بی بصری باخبر از بی‌خبران نیست

 

غافل منشینید ز تیمار دلِ ریش

این شیوه پسندیدهٔ صاحب نظران نیست

 

ای همسفران! باری اگر هست ببندید

این خانه اقامتگه ما رهگذران نیست

 

ما خسته دلان از بر احباب چو رفتیم

چشمی ز پی قافله ی ما نگران نیست

 

ای بی ثمران! سروِ شما سبز بماند

مقبول بجز سرکشی بی هنران نیست

 

در بزم هنر اهل سیاست چه نشینند

میخانه دگر جایگه فتنه گران نیست.

 

"رحیم معینی کرمانشاهی"