رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

من نگویم  که مرا از قفس ازاد کنید 
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید 

فصل گل می گزرد هم نفسان بهر خدا 
بنشینید به باغی و مرا  یاد کنید 

یاد از این مرغ گرفتار کنید ای مرغان 
چون تماشای گل و لاله و شمشاد کنید 

هر که داردز شما مرغ اسیری به قفس 
برده در باغ و به یاد منش ازاد کنید 

آشیان من بی چاره اگر سوخت چه باک 
فکر ویران شدن خانه صیاد کنید 

بیستون بر سر راه است مباد از شیرین 
خبری گفته و غم گین دل فرهاد کنید 

گر شد از جور شما خانه موری ویران 
خانه خوش محال است که اباد کنید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد