رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

زندگی یک جمله بود
من قیدش بودم
که اگر حذف شوم یا نشوم فرقی نیست
امشب از شعر و قلم
امشب از کاغذ و درد و احساس
امشب از مصراع های حساس
و تمام حسم می گذرم

چمدان سفری را بستم
که تمنای نگاهیست در آ نسوی تقدیر ها
شب هنگام
با پای پیاده
روبروی جاده ای از جنس غربت...
می روم تا دوردستان
تا که با شانه ی درد زلف های زندگی را بازهم صاف کنم 

 
پوریا ایل غمی
 
 
 
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد