رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

شکیب نیست

زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست

گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست

 

جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش

کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست

 

گم گشته دیار محبت کجا رود؟

نام حبیب هست و نشان حبیب نیست

 

عاشق منم! که یار به حالم نظر نگرد

ای خواجه درد هست ولیکن طبیب نیست

 

در کار عشق او که جهانیش مدعی است

این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست؟

 

گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خرام

کاین سوز دل به ناله هر عندلیب نیست

 

 

امیر هوشنگ ابتهاج"سایه"


نایت اسکین

 

میخواهم و میخواستمت تا نفسم بود

میسوختم از حسرتو و عشق تو بسم بود 

عشق تو بسم بود که این شعله بیدار

روشنگر شبهای بلند قفسم بود 

آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت

 غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود 

دست من و آغوش! تو هیهات که یک عمر

تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود 

بالله  که جز یاد تو گر هیچ کسم هست

حاشا که بجز عشق تو گر هیچ کسم بود 

لب بسته و پر سوخته از پیش تو رفتم

رفتی، بخدا گر هوسم بود بسم بود

 

 

فریدون مشیری 

  

نایت اسکین

امشب غزل مرا به هوایی دگر ببر

تا هر کجا که میبردت بال و پر ببر

 

تا ناکجا ببر که هنوزم نبرده ای

این بارم از زمین و زمان دورتر ببر

 

اینجا برای گم شدن از خویش کوچک است

جایی که گم شوم دگر از هر نظر ببر

 

آرامشی دوباره مرا رنج میدهد

مگذار در عذابمو سوی خطر ببر

 

دارد دهان زخم دلم بسته میشود

بازش به میهمانی آن نیشتر ببر

 

خود را غزل ! به بال تو دیگر سپرده ام

هرجا که دوست داری ام امشب ببر ببر

 

 

"محمد علی بهمنی"


                نایت اسکین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد