رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

بومرنگ است؛ شبی سوی تو برمی‌گردد

.


 نیمه‌جان با نفَسِ بوی تو برمی‌گردد

این مبارز که به اردوی تو برمی‌گردد



من ضمانت‌شده‌ی مکتب عشقم، صیاد!

هر کجا هم رَود آهوی تو برمی‌گردد



ای به دلدادگی‌ات شیفته! با این عاشق

مچ نینداز که بازوی تو برمی‌گردد



عمر، خونی‌ست که از زخم عمیقم رفته

عمر، آبی‌ست که در جوی تو برمی‌گردد


 

دل شکستیّ و کسی نیست بگوید این غم

بومرنگ است؛ شبی سوی تو برمی‌گردد



آنکه ما را به زمین زد تو نبودی؟! باشد

پس چرا وقت گِله روی تو برمی‌گردد...؟


 

سیدسعید صاحب‌علم