رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

زائر ظلمت

در شبان غم تنهایی خویش،

عابد چشم سخنگوی توام .

من در این تاریکی،

من در این تیره شب جانفرسا،

زائر ظلمت گیسوی توام .


شکن گیسوی تو،

موج دریای خیال .

کاش با زورق اندیشه شبی،

از شط گیسوی مواج تو، من

بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم .

کاش بر این شط مواج سیاه،

همه عمر سفر می کردم .


حمید مصدق

ماه سیاه

فراموشت کرده ام 
ای نور دسته دسته 
که بر هم می گذارم 
و تو را می سازم.
ماه سیاه !
که پیشانی داغت را برف شسته است 
اقیانوس عاشق !
که در پی قویی کوچک روانه رود می شوی !
از یادت برده ام 
هم چون چاقویی در قلب 
هم چون رعدی تمام شده 
در خاکستر شاخه هایم .

 
"محمد شمس لنگرودی"

گل زودرس


آن گل زودرس چو چشم گشود 
به لب رودخانه تنها بود 
گفت دهقان سالخورده که :
حیف که چنین یکه بر شکفتی زود 
لب گشادی کنون بدین هنگام 
که ز تو خاطری نیابد سود 
گل زیبای من ولی مشکن 
کور نشناسد از سفید کبود 
نشود کم ز من بدو گل گفت 
نه به بی موقع آمدم پی جود 
کم شود از کسی که خفت و به راه 
دیر جنبید و رخ به من ننمود 
آن که نشناخت قدر وقت درست 
زیرا این طاس لاجورد چه جست ؟

نیما یوشیج   

نیما یوشیج

خشک آمد کشتگاه من

 

در جوار کشت همسایه

 

گرچه می گویند: (( می گریند روی ساحل نزدیک

 

سوگواران در میان سوگواران))

 

قاصد روزان ابری،داروگ،کی می رسد باران؟

 

بر بساطی که بساطی نیست

 

در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست

 

و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد

 

- چون دل یاران که در هجران یاران-

 

قاصد روزان ابری، داروگ ، کی می رسد باران؟