رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

ای مسافر


عزم رفتن داری و من ناگزیر از ماندنم

ای مسافر بازوان را حلقه کن برگردنم


سر بنه بر سینة من ساعتی از روی لطف

تا بماند هفته‌ها بوی تو در پیراهنم


عاشقی نازکدلم، کم ظرف مانند حباب

دم مزن با من به تندی ، زانکه در دم بشکنم


آتش عشقت نمی‌دانی چه با من می‌کند

برقِ عالمسوز را سر داده‌ای در خرمنم


نیستی آگه ز رسم دوستی، بشنو که من

آنچنانت دوست می‌دارم که با خود دشمنم


محمد قهرمان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد