رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

مثل پیراهنت

چه احوال خوبی ست

مثل پیراهنت

اسیر آغوش تو باشم


"امیر وجود"

بدبیاری

آب آورده‌ست چشمم، بدبیاری را ببین

سرنوشت سال ها چشم‌انتظاری را ببین


فکر می‌کردم جوانم، آینه تکذیب کرد

خوش خیالی را ببین ، امیدواری را ببین


چند تار موی مشکی داشتم دید و شناخت

گفت از عهد جوانی یادگاری را ببین


عینکم را دید ، گفتم عشق کورم کرده است

از عصا پرسید، گفتم بردباری را ببین


گفت برگشتی که‌چه؟گفتم قراری داشتیم

گفت با این حال؟ گفتم بیقراری را ببین


گفت می‌دانم قرارت چیست!چشمت را ببند

باز کن...حالا همان که دوست داری را ببین


یک زن زیبا در آیینه کنارم ایستاد

آب آورده‌ست چشمم، بدبیاری را ببین!


محمد حسین ملکیان


از همین فاصله

مرا از همین فاصله‌ دوست بدار
تا به امکان پرنده شدن نزدیک شوم
به تخیل دیدار
به تصور آشنای دیوانگی
کنون که ناگزیرِ فاصله‌ایم
و اگر نبودیم شاید روزی بیدار می‌شدیم
و از اسارت این عشق می‌مردیم
من به آرزوهای نرسیده مومنم
مرا از همین فاصله دوست بدار
کنون که ناگزیرِ فاصله‌ایم

"شیما سبحانی"