رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست
رد پای شعر

رد پای شعر

پشت هر غصه من رد پایی از تو هست

قطره چکان


از لب و خنده‌ی ما آه و فغان می‌بارد
روزیِ ما ز لبِ قطره‌چکان می‌بارد

بس دعا کرده پدر تا که بیاید باران
بر سرم از در‌ ودیوارِ زمان، می‌بارد

فاطمه نادریان

مادر که دوباره خواب شومی دیده


بد جور به هـــــم ریخته و ترسیده

مادر که دوباره خواب شومی دیده


از بهت و سکوت پدرم می ترسم

ما گاو نداریـــــــم ولـــــــی زاییده


جلیل صفربیگی

گل سرخم

گل سرخم چرا پژمرده حالی؟

بیا قسمت کنیم دردی که داری


بیا قسمت کنیم، بیشش به من ده

که تو کوچک دلی، طاقت نداری



((بابا طاهر))

شام باران

در زد کسی، انگار که مهمان داریم

در سفره گرسنگی فراوان داریم

 

امروز پدر ابرِ زیادی آورد

مانند همیشه شام باران داریم


جلیل صفربیگی

به کجا برم سری را که نکرده ام فدایت

نه به خاک دربسودم نه به سنگش آزمودم
به‌کـــجا برم سری راکه نکرده‌ام فــدایت

ز وصال بی‌حضــورم به پیام ناصبــورم
چقدر ز خویش دورم ‌که به من رسد صدایت


#بیدل_دهلوی

می‌خواهم از این به بعد، آدم باشم


خوب و بد اشتباه را بگذارید

شیطان و من و گناه را بگذارید

می‌خواهم از این به بعد، آدم باشم

لطفا سر من کلاه را بگذارید ......


جلیل صفربیگی 

من به لبخند پر از صبحِ تو، ایمان دارم

 

از چراغانیِ چشمان تو من جان دارم

بی‌ تو یک نسبت نزدیک به باران دارم


روشنم از تو و آن منحنیِ لب هایت

من به لبخند پر از صبحِ تو، ایمان دارم


"معصومه صابر"