یک روز صبح

کوچک‌تر

یک روز

دست هایم را باز می‌کنم و می‌روی

و طبیعی‌ست

که هرچه دورتر شوی، کوچک‌تر شوی 

کوچک‌تر

کوچک‌تر

آنقدر کا در آغوش هرکسی جا شوی

لیلا کردبچه

قفس

پرنده‌ای که نمی‌داند آزادی چیست

از باز ماندن در قفسش

سرما می‌خورد

میله های پنجره

دوستت دارم

و پنهان کردنِ آسمان

پشتِ میله‌های پنجره آسان نیست...

(لیلا کردبچه)

می خواهی دلتنگت نباشم

می خواهی
دلتنگت نباشم
انگار که بخواهی،
شیروانی‌هایِ "رشت" خیس نباشند.
انگار که بخواهی
زمستان‌هایِ "الموت" سرد
انگار که بخواهی
پاییزهای روستای چنار "کاشان" زرد.

دنیا اما کاری به خواستنِ هیچکس ندارد.
من هم سالهاست
می خواهم کنارم باشی.

"لیلا کردبچه"