ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
لیلی
چشمت خراج سلطنت شب را
از شاعران شرق طلب میکند
من آبروی حرمت عشقم
هشدار
تا به خاک نریزی
من آبروی عشقم
نصرت رحمانی
تو می روی و من
به سقوط هواپیما فکر می کنم
به زمین گرم
که جایی ست میان بازوهای من
سرزمینی
که جز تو
هیچکس در آن زنده نمی ماند
"منیره حسینی"
چشمانت کارناوال آتش بازیست!
یک روز در هر سال
برای تماشایش می روم
و باقی روزهایم را
وقف خاموش کردن آتشی می کنم
که زیر پوستم شعله می کشد!
از: نزار قبانی
بالای کوه
منتظر یکی از ما بودی!
من لاکپشت بودم
رقیبم خرگوش
و قصه اینبار
به آن پایان پندآمیز ختم نمیشد
یغما گلرویی
مثل درختی
که به سوی آفتاب قد میکشد
همه وجودم دستی شده است
و همه دستم خواهشی:
خواهش تو
چه بی تابانه میخواهمت!
احمد شاملو
در زد کسی، انگار که مهمان داریم
در سفره گرسنگی فراوان داریم
امروز پدر ابرِ زیادی آورد
مانند همیشه شام باران داریم
جلیل صفربیگی
مگذار دیگران نام تو را بدانند …
همین زلال بیکران چشمانت
برای پچ پچ هزار ساله آنان کافیست!
احمد شاملو
دلم یک ترانه ی غمگینِ خارجی می خواهد
با زبانی که نمی فهمم چیست
می خواهم به دردی که نمی دانم چیست
زار زار گریه کنم.
"بهرنگ قاسمی"
یارب تو مرا به نفس طناز مده
با هر چه به جز تست مرا ساز مده
من در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویش
من آن توام مرا به من باز مده
مولانا
رفتنت
آن قدر ها که فکر میکنی
فاجعه نیست
من مثل بید های مجنون
ایستاده میمیرم...
نزار قبانی
هر بار که ترانه ای برایت سرودم
قومم بر من تاختند
که چرا برای میهن شعر نمی سرایی؟
و آیا زن
چیزی به جز وطن است؟
نزار قبانی
از کوزه گری کوزه خریدم باری
آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری
شاهی بودم که جام زرینم بود
اکنون شده ام کوزۀ هر خمّاری
خیام
گاهی ستاره ای
خودش را به زمین می اندازد
نهنگی به ساحل
پلنگی به دره
و من...
به راهی که از آن رفته ای.
وحید عمرانی