ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
محبوبم!
به من بگو پاییز
به انتقام کدام بهار
اینگونه بر شاخه های جوانمان
شبیخون زده است؟
محبوبم!
چرا گریه هامان بند نمی آید؟
چرا اینهمه باران
آتش افتاده بر گندمزارمان را خاموش نمی کند؟
مگر پاییز چند فصل است؟
بگو آفتاب
کجای قصه خواب مانده است
که این شب غمناک اینقدر طولانی ست
بگو تا بیدار شدن از این کابوس
چند فصل دیگر باید
بر شانه های نمناک هم چکه کنیم؟
"بهرام محمودی"
رهی معیری
بخند محبوبم
دنیا گاه
به شکل تمشک بزرگی ست
که هر کس
سهمی از سرخی آن خواهد داشت!
گنجشک ها
دست های عابران
لب های تو
و جای زخم های من...
"حمید جدیدی"
سه درد آمد به جونم هر سه یکبار
غریبـــــی و اسیـــــری و غــــم یار
غریبـــــی و اسیـــــری چــاره دیره
غــــم یار و غــــــــم یار و غــــم یار
باباطاهر
گفتند
خانه ی تو
در مسیر رودخانه است
و من سوار بر قایقم پارو زدم
کم کم
نیزارها و مرغ آبی ها محو شدند
جیغ مرغ های دریایی
و سوت کشتی ها
جای آواز قورباغه ها را گرفتند
گفتند خانه تو
آن طرف دریاست
قایق من کوچک بود و خسته
قلبم اما برای تو بزرگ و تپنده
قایق را رها کردم
و دل به دریا زدم
"محسن حسینخانی"
مثل آبگیری زمستانی
که از مهاجرت
آخرین دُرنا، تازه آرام شده
چنان با تنهایی ام کنار آمده ام
که انگار اتفاق نیافتاده ای!
و مثل فوج فوج
آدم های بی معنی
از پیش تنهایی ام رد شده ای...
امیرارسلان کاویانی
شیر شد هر کس کنارت، خط بکش بر باورش
سکه را این بار برگردان به روی دیگرش
"یغما گلرویی"
از ما مشوی دست،
که ما بیتو شستهایم
هم رو به آبِ دیده و هم دست از آبروی...
قاضی نورالله ساوهای
من هیچ جز آبرو ندارم
دلواپس آبروی من باش
از غلغله ی غبار برگرد
ای آینه ی چهارسویم
از حوزه ی عشق رو مگردان
ته مانده ی قلب را نگه دار
تو از سر حرف خویش بگذر
من می گذرم از آبرویم...
علیرضا آذر